یادداشت | نفرتپراکنی با پوشش شفافیت
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکیدوسال اخیر، ماکیاولیستهای رسانهای با استفاده ابزاری از شعار شفافیت، این شعار را بهانه میکنند تا کاملا مغرضانه، اذهان عمومی را نسبت به حوزه و روحانیت مشوش کرده، در این زمینه نفرت ایجاد کنند. غالب عمومی روش این جریان، یکیاز بدترین انواع مغالطات رسانهای است: «نمایش کاریکاتوری واقعیت». ناگفته پیداست که اطلاعاتی که تحت عنوان شفافیت ولی به صورت گزینش و مدیریت شده به اذهان تزریق میشود، عملا ضدشفافیت است. متاسفانه ضعف رسانهای حوزههای علمیه نیز به تاثیرگذاری این تشویشگریها بیشازپیش میافزاید.
ابتدا در اصل فلسفه هزینهی دولت برای آموزش عالی و تربیت نیروی متخصص به صورت رایگان باید تامل کرد. آیا واقعا دولت وظیفه دارد از سرمایهی کشور را برای تربیت نیروی متخصص مصرف کند؟ فرض اولیهی ما و دولت آن است که بله. تربیت نیرو برای کشور، جزو مهمترین محلهای هزینه است و بهنوعی خود سرمایهگذاری است. با این پیشفرض مقایسهی اندک میان بودجه حوزه با سازمانهای مشابه، میتواند اندکی به شفافیت واقعی کمک کند. به عبارتی، با این مبنا که دولت برای تربیت متخصص سرانهای را در نظر میگیرد، میتوان وضعیت بودجه حوزه را سنجید.
بودجه شورای عالی، مربوط به کل حوزههای علمیه سراسر کشور است و امور اداری و برنامههای حوزهها (بیش از 500 مدرسه علمیه) را سامان میدهد که در مقایسه با بودجه دانشگاه تهران، کمتر از یک سوم است. و این غیر از بودجه 13,000,000 میلیونی وزارت علوم، 638,000 میلیونی سازمان امور دانشجویی و 6,452,000 میلیونی صندوق رفاه دانشجویان سال97 است. در واقع سرانه بودجه تخصیصی به هر طلبه، یکهفتم یک دانشجو است. در حالی که عموما در مرحلهی عمل، حدود 50 الی 60درصد این بودجه تخصیص داده میشود.
انصاف و عدالت حکم میکند که هر ایرانی از تحصیل رایگان برای دستیابی به تخصص برخوردار شود. در مقابل نیازهایی جامعه به نیروهای مبلغ، محقق و اندیشمند دینی و مذهبی بالاست؛ از سادهترین کارها تا تحقیقهای پیچیده و تخصصی، همگی تنها توسط متخصصان این عرصه انجام میشود. تربیت امامان جماعت، امام جمعه، مشاوران مذهبی، پاسخگویی به سوالات شرعی و اعتقادی، تالیف و تدوین کتب دینی، تربیت سخنرانان مذهبی، تربیت محققین، مدرسین و نویسندگان در عرصه های مختلف فقه، اصول، کلام، اخلاق، تفسیر و فلسفه، تربیت نیروهای اجرایی تخصصی نظیر قاضیان همگی وظایفی است که حوزههای علمیه به طور مستقیم برای آنها تلاش میکند.
اساسا قراردادن عنوان بودجه مرکز مدیریت حوزه، که ذاتا هزینهای «علمی آموزشی» است و همچنین عنوان مرکز خدمات حوزه که نیمی از بودجه آن بهعنوان حقبیمه به دولت بازمیگردد و بیشاز 80درصد خرجهایش «معیشتی و رفاهی» است، تحت ردیف بودجه «فرهنگی» شیطنتی برای برانگیختن حساسیتهاست. و هنگامی که هرکدام از این عناوین در کنار سایر همردههای واقعی خود قرار میگیرند، با نسبت بسیار بالایی، سرانهی کمتری را به خود اختصاص میدهند.
بهنظر میرسد شرایط رسانهای ایجاد شده نه فقط برای حوزه، بلکه برای تمامی سازمانها، بنیادها و نهادهای کشوری موقعیتی مناسب است تا قبل از هرچیز و هرکس، بتوانند خود را به اذهان عمومی جامعه اثبات کنند. نهفقط حوزه، بلکه بودجههای نهچندان کم برای سازمانهای نهچندان بزرگ مثل مرقد امام و موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، بنیاد سعدی، پژوهشکدهها و سمینارهای ریز و درشت نیز بایستی بتوانند لزوم و کارآمدی خود را برای بدنه مردم به اثبات برسانند. بدون شک، پاسخگویی شفاف و درنظرگرفتن مطالبهی عمومی، میتواند هر نهاد و سازمانی را به سمت کارآمدی و بهرهوری بالاتر سوق دهد./918/ی703/س
علی ابراهیم پور